بعضی از محققان، تمام یا بیشتر اخباری را که در اینباره وجود دارد و همچنین اخبار معدودی را که بر امولد بودن مادر امام سجاد (ع) دلالت دارند، جمعآوری و آنها را مورد نقد و بررسی قرار دادهاند.
باید توجه داشت که هر چند اصل ماجرا شهرت بهسزایی دارد و در کهنترین متون تاریخی شیعه، چون واقعة الصفین تاریخ یعقوبی و بصائر الدرجات که همگی در قرن سوم تألیف یافتهاند، نقل شده است اما اختلاف میان مفاد این روایات و عدم سازگاری پارهای از آنها با روایات فتوحات و غیره، آن قدر چشمگیر است که محققان معاصر، اصل داستان شهربانو و ازدواج وی با امام حسین (ع) و ولادت امام سجاد (ع) از شاهزاده خانم ایرانی را مشکوک دانستهاند؛ چنانکه استاد مطهری پس از تشکیک در اینباره مینویسد: «ادوارد براون از کسانی است که داستان را مجعول میداند. کریستن سن نیز قضیه را مشکوک تلقی میکند و همین طور سعید نفیسی در تاریخ اجتماعی ایران آن را افسانه میداند.»
علاوه بر این، از صدها سال پیش محدثان و نسبدانان بر مضمون این روایات خرده گرفتهاند و به انکار آن پرداختهاند. «ابن عنبه» یکی از نسبشناسان معروف علوی (متوفی 828 ه.ق) در اینباره مینویسد: «خداوند، علی بن الحسین (ع) را به فرزندزادگی پیغمبر (ص) از پادشاهزادگی بینیاز فرموده است، آن هم دختری که بر سنت اسلامی متولد نشده است. اگر پادشاهی موجب شرف بود، باید عجم بر عرب و بنیقحطان بر بنیعدنان فضیلت داشته باشند.»
وی پس از اینکه میگوید «قول مشهور آن است که مادر امام سجاد (ع) دختر یزدگرد سوم و نامش شاه زنان میباشد»، میافراید: «بسیاری از نسبشناسان و مورخان این قول را نپذیرفتهاند. بنا به گفته آنها دختران یزدگرد همراه او به خراسان رفتند.»
دلیل دیگری که اصل داستان را خدشهدار میکند، سندی است که نشان میدهد آغاز سده دوم هجری، شاهزاده خانم ایرانی در خاندان هاشمی ناشناخته بوده است. این سند، نامه منصور دوانیقی در پاسخ به محمد بن عبدالله بن حسن - مشهور به نفسالزکیه - است. محمد در نامهای به منصور پس از آنکه خود را مهدی امت خوانده و امامت و خلافت را حق خود دانسته است، او را به اطاعت خود فرا میخواند. منصور در پاسخ او نامهای طولانی و تهدیدآمیز مینویسد و در ضمن میگوید: «پس از رحلت رسول خدا (ص) در خاندان شما برتر از علی بن الحسین (ع) متولد نشده و مادر او امولد بود.»
نوشتن امولد، تحقیری است که منصور بن محمد بن عبدالله روا میدارد. این نامه که طبری در حوادث سال 145 هجری آورده، نیمقرن پس از رحلت امام علی بن الحسین (ع) نوشته شده است که در آن زمان بسیاری از هاشمیان زنده بودند. اگر داستان اسیر شدن شهربانو و آوردن او به مسجد مدینه و نیز اگر دختر یزدگرد بودن مادر حضرت درست میبود، منصور چنان تعبیری به کار نمیبرد و اگر ادعای دروغی کرده بود، محمد سخنش را در دهانش میشکست و به او پاسخ میداد که مادر علی بن الحسین (ع) شاهزاده بوده است، نه کنیز.
نکته دیگر آنکه مورخان هنگام شرح جنگهای مسلمانان و ایرانیان، داستان حرکت و عقبنشینی یزدگرد را از نقطهای به نقطه دیگر به تفصیل نوشتهاند. بر اساس این گزارشها، یزدگرد و خاندان او هیچگاه در میدان جنگ نبودهاند.
زمانی که جنگ قادسیه شروع شد، یزدگرد در مدائن بود و پیش از آمدن مسلمانان از مدائن به حلوان رفت، سپس از حلوان به اصفهان و از آنجا به اصطخر و کرمان و مرو گریخت. در این عقبنشینیها، یزدگرد نهتنها زنان، خویشاوندان و خزانه خود را همراه داشته است، بلکه آشپزان، رامشگران و یوزبانان او نیز همراه وی بودهاند. بنابراین، دختران او کجا، کی و چگونه به اسارت مسلمانان درآمدهاند؟
البته با وجود قرائن و شواهد ذکرشده، احتمالا در فتح مدائن کنیزکانی اسیر شدهاند؛ چنانکه مجالد بن سعید از شعبی نقل میکند: «در روز فتح مدائن، مسلمانان از کنیزان کسری، تنی چند به اسارت گرفتند که مادر من یکی از آنان است.» نیز بعید نیست که در فتح خراسان و شرق ایران دخترانی اسیر شده باشند؛ چنانکه بلاذری مینویسد: «گفتهاند مادر علی بن الحسین (ع) سجستانی (سیستانی) است.» و احتمال دارد که امام حسین (ع) یکی از این زنان را به همسری گرفته و امام علی بن الحسین (ع) از او متولد شده باشد.
در پایان، مناسب است به شعری منسوب به ابوالأسود دئلی که در کتاب شریف «اصول کافی» آمده است، اشاره شود. شعر یادشده چنین است: «و ان غلاماً بین کسری و هاشم لاکرم مَن نیطت به التمائم - پسری که از یکسو به کسری و از سوی دیگر به هاشم میرسد، گرامیترین فرزندی است که به او بازوبند بستهاند.»
اگر چه این بیت در یکی از معتبرترین کتابهای شیعه آمده است اما استدلال به آن به دلایل زیر مخدوش است:
1- چنین بیتی در دیوان ابوالاسود یافت نشده است و فقط در بعضی از منابع که کهنترین آنها اصول کافی است، به ابوالاسود نسبت داده شده است.
2- بر فرض قبول انتساب شعر به ابوالاسود، اینکه مراد از «غلاماً بین کسری و هاشم» امام سجاد (ع) باشد، نه شخص دیگری از هاشمیان، نیاز به اثبات تاریخی دارد.
3- احتمال دوم در معنای «ان غلاماً بین کسری و هاشم» آن است که مراد از کسری، نژاد و تبار شاهان ساسانی یزدگرد سوم نیست، بلکه مراد نژاد و تبار فارسی و عجمی است و بنا بر این احتمال، معنای بیت چنین میشود: «پسری که از یکسو به فارس و از سوی دیگر به هاشم میرسد، یعنی مادرش عجمی است.» حال با این احتمال دیگر نمیتوان برای اثبات مدعا به این شعر استدلال کرد چرا که تبار عجمی داشتن، یعنی ایرانی بودن اما از تبار پادشاهان ساسانی بودن، از شعر استفاده نمیشود.
4- سبک شعر و مفاد و مضمون آن با مولود خاندانی که به سنتهای موروثی پایبند هستند، مناسبتر است تا به مولود خاندان امامت، بهویژه کسی که خود، امام و نیز فرزند و پدر امام است.
قدس آنلاين / کد خبر: 171806